سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ستارگان سینما

 

 

 

اگر امروز صبح مشاهده کردید که پرندگان مانند روزهای قبلی به خوبی نمی خوانند، اگر امروز صبح می دیدید که آفتاب در نیامده بود، اگر امروز صبح می دیدید که دنیا به شیوه ای متفاوت بود، به این دلیل بود که دواین جانسون امروز صبح ورزش نکرده است!!!

دواین هر روز صبح بدون استثا قبل از طلوع خورشید از خواب بیدار می شود و شروع به ورزش کردن در باشگان بدنسازیش می کند.

الیته زندگی این قهرمان فیلم های اکشن به آن شکلی نیست که شما فکرش را می کنید! در حقیقت پدر دواین نیز مانند خود او یک ورزشکار بوده است. اما او را از سن 13 سالگی بیرون کرده! خود دواین درباره رابطه اش با پدرش می گوید: "پدر من بسیار سخت گیر بود! او فردی بسیار بسیار بسیار سخت گیر بود به این شکل که وقتی که من تنها 13 سال داشتم من را از خانه بیرون کرده بود! اولین خاطره ای که من از پدرم دارم این است که او یک روز در کنار یک استخر ایستاده بود و سپس به من گفت که جلو بیایم. در آن زمان من تنها 2 سال داشتم. وقتی که جلو آمدم او بدون این که حرفی بزند مرا هل داد و در استخر انداخت! به همین دلیل است که من همیشه فکر می کنم از نظر روحی ناسالم هستم و بنابراین نیاز به درمان دارم!"

 

او در سن 13 سالگی از خانه بیرون انداخته شد و بنابراین مجبور بود تا در مکان های مختلف زندگی کند بدون این که سرپناهی داشته باشد. او به مدرسه های مختلف می رفت و مجبور می شد برای این که پول اجاره خانه اش را درآورد کار کند. او درباره دورانی که به آن شکل گذرانده بود می گفت: "من مجبور بودم همیشه کار کنم! از آن دوران خاطرات خوبی ندارم! خیلی به من سخت گذشت!" او همیشه از آن دوران به تلخی یاد می کند. وقتی که از او در رابطه با پدر و مادرش و دورانی که تا قبل از 13 سالگی تجربه کرده است پرسیده می شود او می گوید: "بسیار به من بد گذشت. وقتی که بچه بودم همیشه شاهد این بودم که پدر و مادرم با هم جنگ می کردند. همچنین احساس می کردم که ناتوان هستم از این که به خانواده ام کمک کنم. آخر می دانی خانواده ما خیلی فقیر بودیم و بنابراین برای این که بتوانم پول بیشتری پیدا کنم احساس مسئولیت می کردم در صورتی که نمی توانستم کاری بکنم. هنگامی که 12 سال داشتم با خانواده ام به هاوایی مهاجرت کردیم. در آن جا خانواده مادرم زندگی می کردند. ما رفتیم تا با آن ها زندگی کنیم. در آن زمان مادرم با پدرم خیلی دعوا می کردند و در عین حال من از این وضعیت و از این که فقیر بودم خیلی ناراحت بودم."

 

ولی او تمام این سختی ها را پشت سر گذاشته و تبدیل به ستاره ای شده است که هم اکنون هست. دواین مرد خانواده است. معمولا وقتی که خبرنگاران درباره فرزندانش از او سال می کنند می گوید: " وقتی که برای اولین بار ازدواج کردن خیلی جوان بودم. بعد از مدتی صاحب یک دختر شدم. در حقیقت من دخترم سیمون را وقتی 29 ساله بودم داشتم" سیمون دختر بزرگش است. دختر بزرگ او حاصل ازدواجش با همسر قبلی او یعنی دنی گارسیا می باشد. دنی گارسیا اکنون یک مدیری است که کار مدیریتی انجام می دهد. او می گوید: "ما مردها وقتی که جوان هستیم هنوز هم خیلی خامیم و هنوز خیلی چیزها است که باید یاد بگیریم. من فکر می کنم که مردها تا زمانی که خیلی مسن شوند از نظر عقلی به بلوغ نمی رسند. بنابراین خوشحالم که دوباره سال ها بعد ازدواج کرده ام و دوباره بچه دار شده ام.

همچنین او معمولا درباره دوران جوانی که داشته است می گوید: "هنگامی که یک نوجوان بودم احساس می کردم که نسبت به هم سن و سال هایم از اندام بزرگتری برخوردار می باشم. و حقیقتا هم همین طور بود. آن ها هم چنین احساسی را نسبت به من داشتند و همیشه این موضوع را به من یادآوری می کردند. در حقیقت وقتی که من نوجوان بودم، مثلا وقتی که 15 یا 16 ساله بودم درست مانند افرادی بودم که حداقل 35 سال سن دارند. بنابراین هم سن و سال های من من را برای این که به این اندازه درشت بودم مورد تمسخر قرار می دادند و به من می خندیدند. آن ها به من می خندیدند به این دلیل که فکر می کردند من یک پلیس مخفی هستم!! جالب است که امروزه نیز همین احساس برای بسیاری از افرادی که ما من کار می کنند وجود دارد. به عنوان مثال وقتی که برای اولین بار برای یکی از فیلم هایم به نام رمپیج به پیش کارگردان رفتم، او گفت که خدای من او حقیقتا درشت اندام است! این موضوع موضوعی است که من همیشه با آن روبرو بوده ام و در بسیاری از موارد هم این موضوع من را آزار می داده است. ولی من همیشه سعی می کردم تا با این موضوع کنار بیایم. همیشه سعی می کردم تا این موضوع را به نفع خودم تغییر دهم. با این که آن ها فکر می کردند که من انسان درشت اندامی هستم ولی می توانستم از این ویژگی مثبت استفاده کنم تا بهتر زندگی کنم. به عبارت دیگر من تصمیم گرفتم تا از بدنم استفاده کنم تا تبدیل به یک هنرپیشه موفق شوم و حالا هم جلوی شما ایستاده ام در حالی که یک هنرپیشه موفق هستم."

او یک هنرپیشه بسیار موفق است که در فیلم های زیاد بازی کرده است. جدیدترین فیلم او نیز فیلم سریع و خشن 9 است که مدت کوتاهی پیش در سینماهای جهان اکران شده است. البته این فیلم در سال 2019 اکران شده بود ولی به دلیل شرایط ویژه ای که در سینماها و در دوران کرونا بوجود آمد اکران شدن این فیلم به دوران بعد از کرونا موکول شد و برای مدت طولانی در حالی که بسیاری از هواداران این فیلم برای اکران هرچه زودتر این فیلم انتظار می کشیدند، نهایتا فیلم اکران شد. او در این فیلم در کنار بازیگرانی همچون وین دیزل و شارلیز ترون و میشل رودریگرز و جیسون استاتهوم به ایفای نقش پرداخته است. او همیشه درباره یلم هایی که بازی کرده است می گوید:"من در فیلم هایی بازی کردم که معمولا فروش خوبی داشتند. حتی همین اواخر یادم می آید که ژورنال وال استریت فروش یکی از فیلم های من را به میزان 22 میلیون دلار معرفی کرد که میزان بسیار بالایی است. همچنین اعلام شده است که دنباله فیلم جومانجی بیش از 1 میلیارد دلار فروش داشته است! و البته با تمام احترامی که برای دوست خوبم جک بلکه که در این فیلم هم بازی کرده است قایل هستم ولی باید بگویم که تمام موفقیت این فیلم را نباید تنها مدیون جک بلک دانست!"

 

درباره این که انرژی کاری دواین زیاد است از او تعاریف زیادی می شود. به عنوان مثال بسیاری از افرادی که با او در فیلم های مختلفش بازی کرده اند درباره او می گویند که فردی بسیار پرمشغله و در عین حال سرشار از انرژی می باشد به شیوه ای که می تواند به راحتی میان کارهایی که انجام می دهد و ورزش و همچنین رسیدن به زندگی خانوادگی که به عنوان یک پدر دارد رابطه منطقی برقرار کند. که درباره او می گفتند که او همزمان با این که داشت فیلم رمپیج را فیلم برداری می کرد (که یکی از فیلم های اکشن و بسیار موفق اوست)  برای برنامه های "زنده شنبه شب" هم برنامه اجرا می کرده و همچنین در این کار بسیار موفق بوده است! افرادی که با او کار می کنند همگی بر این باورند که او بسیار پرانرژی می باشد. آن ها می گویند که او خیلی انرژی دارد و حتی همزمان با فیلم برداری فیلم رمپیج و شرکت کردن در برنامه شنبه شبها یا SNL     برای شرکت اپل هم تبلیغ می کرد و در عین حال با همه این ها هر روز صبح ساعت 3:30 صبح بلند می شده و ورزش می کرده  و همزمان همه این کارها را انجام می داده ای! آن ها می گویند نمی دانم او چگونه این کار را می کند و نکته دیگر این است که او مرد خانواده هم هست! یعنی علاوه بر همه این ها به خانواده نیز رسیدگی می کند! یعنی علاوه بر این که به چندین کار در طول مدت شبانه روز رسیدگی می کند به خانواده خودش هم رسیدگی می کند! و همیشه به عنوان پدر خانواده در کنار خانواده اش حضور دارد و یک زندگی بسیار موفق هم دارد.

وقتی که دواین جوانتر بود یعنی زمانی که به کالج می رفت دوست داشت تا پلیس شود. در حقیقت این علاقه پلیس شدن از همان دوران نوجوانی و جوانی در او وجود داشت. او دوست داشت با به عنوان یک مامور FBI   به جامعه اش خدمت کند. این در حالی بود که وقتی که بزرگتر شد تصمیم گرفت تا به سمت هنر برود و یک هنرپیشه شود. او حتی هم اکنون که هنرپیشه شده است بازهم علاقه به پلیس بودن را فراموش نکرده و دوست دارد تا پلیش شود. البته با این وجود او از این که یک هنرپیشه باشد راضی است ولی حقیقت این است که فکر می کند که از این کار بهتر هم هست. به عنوان مثال او فکر می کند در صورتی که بتواند کاری انجام دهد که به مردم بهتر و بیشتر خدمت کند راضی تر می شد. او می گوید: " اکثر نقش هایی که من به عنوان یک هنرپیشه بازی می کنم نقش هایی هستند که مربوط به انسان هایی می باشند که در زمینه های مختلف مهارت های زیادی دارند (که اکثر این مهارت ها مربوط به مهارت های جنگی و مبارزه می شوند) و در عین حال این افراد بسیار حساس هستند و در عین حال قلبی رعوف دارند و به خانواده هم توجه می کنند. او بر این باور است که معمولا تمام نقش هایی که بازی می کند در این دامنه هستند. او می گوید: "من معمولا نقشی را بازی نمی کنم که در آن یک بیمار روانی و یا یک فرد قاتل باشم که هیچ عاطفه ای ندارد به این دلیل که بازی کردن این نقش و یا نقش هایی مانند آن اصلا به من نمی خورد!" او می گوید: "بسیاری از دوستان من بر این باور هستند که یک هنرپیشه خوب هنرپیشه ای است که بتواند در عین حال که نقش های مثبت بازی می کند بتواند کمی هم نقش های پیچیده تر بازی کند. آن ها می گویند همه ما انسان ها سفید و یا سیاه نیستیم بنابراین در صورتی که تو بتوانی علاوه بر این که یک نقش مثبت بازی می کنی یک نقش منفی هم بازی کنی شانس این که تبدیل به یک هنرپیشه بهتر بشوی برای تو بیشتر می شود. ولی حقیقت این است که به نظر من افرادی که پول داده اند تا بیایند و بازی من را ببینند دوست ندارند تا من آن روی منفی خودم را به آن ها نشان دهم! بنابراین من فکر می کنم این حرف دوستانی که به من در این رابطه می گویند برای من درست نیست و من برای این که بتوانم خوب نقش بازی کنم نیازی به این ندارم که خودم را گاهی به عنوان یک نقش منفی و گاهی به عنوان یک نقش مثبت نشان دهم و همین که هستم برای آن ها بسیار معقول و قابل قبول است. آن ها نیاز به یک قهرمان دارند و پول زیاد می دهند تا من را در نقش این قهرمان ببینند بنابراین نیازی نیست که فکر کنند من فردی بدجنس و یا حتی فردی پیچیده هستم که ممکن است منفی باشد و ممکن است مثبت باشد!"

دواین خودش علاوه بر این که هنرپیشه است یک ورزشکار بسیار موفق هم هست. او در برنامه هایی که اجرا می کند به دنبال این است که مخاطبین و افرادی که کارهای او را دوست دارند از او چه می خواهند. به عنوان مثال او سال های طولانی وقت صرف رفتن به نقاط مختلف کشور آمریکا و یا حتی در برخی از موارد کشورهای دیگر کرده است تا بررسی کند که مخاطبین از او چه می خواهند. او دوست دارد بداند که افرادی که او را دوست دارند دوست دارند که "قهرمانشان" به چه شکلی باشد. او همیشه می گوید یکی از مهم ترین چیزهایی که من به آن توجه می کنم توجه کردن به "مخاطبین" است و بنابراین شما باید سعی کنید تا همیشه مخاطبین خودتان را خوشحال نگه دارید. داستان من به این شکل است که من به طور کلی دوست دارم تا تمام مخاطبینم را حتی در تمام دنیا راضی نگه دارم. آن ها دوستان من هستند و آمده اند که فیلم های من را ببینند. من سال های سال است که برای آن ها فیلم بازی می کنم و بنابراین سعی کرده ام تا برای آن ها اعتماد ایجاد کنم. آن ها باید به من به عنوان قهرمانشان اعتماد داشته باشند در غیر این صورت با مشکلات جدی مواجه خواهم شد. اصلا هدف من این است که فیلم هایی بازی کنم که باعث شود این مخاطبین نسبت به من احساس خوبی داشته باشند. بنابراین در صورتی که فیلمی به من پیشنهاد شود اولین چیزی به من به آن فکر می کنم این است که نقشی که من در این فیلم دارم چیست. در صورتی که آن ها من را به عنوان یک قهرمان و به همان عنوانی که هستم قبول کنند بازی کردن در این فیلم را می پذیرم. به عبارت دیگر در صورتی که آن ها باور کنند که فیلمی که من در آن بازی می کنم همان فیلمی است که می خواهند ببینند من می توانم اعتماد آن ها را بدست بیاورم. آن ها باید بدانند که من قهرمانشان هستم و همان کاری را باید انجام دهم که آن ها می خواهند. من به هیچ عنوان دوست ندارم که این اعتمادی را که در آن ها ایجاد شده است خراب کنم. در صورتی که من فیلمی را بازی کنم که اطمینان داشته باشد که معروف می شود و پول زیادی به من داده می شود اما بدانم که این فیلم فیلمی است که ممکن است در آن نتوانم آن طور که باید و شاید قهرمانشان باشم بدون تردید چنین فیلمی را بازی نمی کنم به این دلیل که در این حالت آن ها دیگر من را به صورتی که باید قهرمانشان بوده باشم قبول نمی کنند. بنابراین بازی کردن در یک فیلم برای من جنبه مادی ندارد و اول از همه چیز دوست دارم تا نقش آدم های خوب را بازی کنم."

یکی دیگر از نکته های بسیار مهم در زمینه زندگی دواین جانسون این است که او مرد خانواده است. خانواده او می گویند او در عین حال که فردی بسیار فعال است و در عین حال که تمام تلاشش را می کند که زندگی پرمشغله خودش را نگه دارد مردی است که همیشه به خانواده اش ارزش می دهد و همیشه سعی می کند تا در کنار آن ها باشد. خود او در این رابطه می گوید:" با این که نقش های زیادی بازی می کنم که در این نقش ها قهرمان هستم و زندگی انسان ها را نجات می دهم ولی حقیقت این است که مهم ترین چیزی که در زندگی برای من مهم است (علاوه بر نجات دادن جان افراد دیگر که البته این کار را در فیلم هایم انجام می دهم!) دخترم است!" او می گوید که در رابطه با پدر بودن چیزهای زیادی را فرا گرفته است که می تواند به او کمک کند تا کار پدر بودن را بهتر انجام دهد. او می گویم: "از چیزهایی که من در رابطه با فرزندانم یاد گرفته ام که فکر می کنم خیلی می تواند بر روی زندگیم در آینده و رابطه ای که در آینده با دخترانم دارم موثر باشد، احساس همزادپنداری، حساسیت و توانایی برای بهتر گوش دادن می باشد."