سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ستارگان سینما

نظر

  25 نکته جالب و خواندنی درباره مرلین مونرو؛ بانویی برای تمام فصول (بخش دوم)


13) او به هنگام بازی کردن همیشه از مربی بازیگری خودش کمک می گرفت.

مرلین مونرو هنگامی که می خواست در فیلم های مختلف ظاهر شود همیشه از مربی های بازیگری کمک می گرفت. او در ابتدا یک مربی بازیگری به نام "ناتاشا لیتس" داشت که او به مدت 6 سال و برای 22 فیلم با این مربی بازیگری همکاری داشت. بعد از آن، پاولا استراسبرگ مربی بازیگری جدید او شد. او به هنگام فیلمبرداری هر سکانس، بعد از پایان فیلم برداری در ابتدا به مربی بازیگری خود نگاه می کرد و در صورتی که او کارش را تایید می کرد، مرلین هم از کارش راضی بود اما در صورتی که مربی بازیگری به او می گفت که از کارش ناراضی است؛ مرلین به کارگردان می گفت که یک بار دیگر فیلم برداری این سکانس را انجام دهد.


  14) "جو دیماجیو" حقیقتا عاشق او بود!

مرلین مونرو در سال 1954 با جو دیماجیو ستاره بیسبال ازدواج کرد. البته با اینکه این ازدواج تنها یک سال به طول انجامید، ولی با این وجود جو دیماجیو تا آخر عمرش عاشق مرلین مونرو ماند. حتی به نظر می رسد که مرلین مونرو در آخرین روزهای عمرش تصمیم داشته که دوباره با جو دیماجیو ازدواج کند. او بعد از طلاق گرفتن از مرلین مونرو برای اینکه اعتیادش به الکل و مشکلات روانیش را درمان کند نزد روانشناسان مختلفی رفت و سعی کرد تا دوباره برای رهایی از درد این عشق، به بازی بیسبال روی بیاورد. حتی او و مرلین در واپسین سال های زندگی مرلین با هم مشاعره می کردند. او 36 سال بعد از مرگ مرلین مونرو زندگی کرد ولی در این مدت هرگز دوباره ازدواج نکرد. او تا آخر عمرش هفته ای سه بار بر سر قبر مرلین گل های رز می فرستاد و حتی به هنگام مرگ، آخرین کلماتش این بود: "بالاخره می روم که مرلین را ببینم!"


 15) بعد از جو دیماجیو، مرلین مونرو با آرتور میلر، نمایشنامه نویس معروف ازدواج کرد.

مدتی بعد از اینکه مرلین مونرو از جود دیماجیو جدا شده بود؛ با نمایشنامه نویسی معروف به نام آرتور میلر آشنا شد و بعد از مدت کوتاهی با هم ازدواج کردند. آرتور میلر 10 سال از مرلین مونرو بزرگتر بود و قبل از مرلین مونرو یک بار ازدواج کرده بود و از این ازدواج دو فرزند داشت که فرزندخوانده های مرلین مونرو محسوب می شدند. ازدواج این دو نیز بعد از 5 سال به طلاق انجامید و در نهایت مرلین حدودا یک سال بعد از طلاق گرفتن از آرتور میلر درگذشت. آرتور میلر هم بعد از مرلین دوباره ازدواج کرد و تا آخر عمر در کنار همسر سومش زندگی کرد.

16) مرلین مونرو برای رییس جمهور وقت، جان اف کندی ترانه تولدت مبارک خواند

در سال 1962 تنها چند ماه قبل از مرگ تراژیک مرلین مونرو، از او خواسته شد تا برای رییس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا که در آن زمان جان اف کندی بود، ترانه تولدت مبارک بخواند. بنابراین او به کاخ سفید رفت و برای کندی تولدت مبارک خواند.

جالب است بدانید که لباسی که مرلین مونرو در آن شب پوشیده بود در سال 1999 به قیمت 820000 دلار فروخته شد. در آن زمان، این قیمت بالاترین قیمتی بود که برای یک لباس پرداخت می شد!

البته یک بار دیگر در سال 2011 هنگامی که لباسی که در فیلم "خارش هفت ساله" مرلین برتن داشت را به حراج گذاشتند؛ این رکورد با قیمت 2.8 میلیون دلار فروخته شد.

17) مرلین مونرو با یوگا رابطه خوبی داشت.

او از همان جوانی ورزش های کششی و یوگا انجام می داد و این کار را تا پایان عمر کوتاهش ادامه داد. او برای انجام دادن یوگا یک مربی مخصوصی داشت که همواره یوگا را با او تمرین می کرد.


18) قهرمان مرلین مونرو، آبراهام لینکلن بود.

او همیشه می گفت که قهرمانش آبراهام لینکلن می باشد. او می گفت: "من سعی می کنم که هر چیزی که درباره او پیدا می کنم را بخوانم و احساس می کنم که او را به خوبی درک می کنم. فکر می کنم که او تنها آمریکایی معروفی بود که شبیه من بوده است (البته حداقل زمانی که کودک بود!)


19) او به مطالعه کردن علاقه زیادی داشت.

یکی از مهم ترین عادت های مرلین مونرو، عادت خواندن کتاب بود. او همیشه خواندن را دوست داشت و دوست داشت تا کتاب های بیشتر و متنوع تری را بخواند. او حتی به هنگامی که آخرین روزهای عمرش را می گذراند در حال خواندن کتاب های رمان بود. علاقه مرلین به خواندن کتاب های مختلف از زمانی شروع شد که او یک کودک بود. او از آن زمان همیشه سعی می کرد تا کتاب های مختلف (اکثرا داستانی) بخواند و در نهایت هم تصمیم گرفت تا کتاب داستان معروف خودش را به نام داستان من بنویسد که به نوعی زندگی نامه او از زبان خودش محسوب می شد.

20) ترانه شمعی در باد توسط التون جان برای او اجرا شد.

در سال 1973، التون جان یک تک آهنگ را به نام "شمعی در باد" به مرلین مونرو تقدیم کرد. البته این ترانه در سال 1997 بعد از مرگ پرنسس دایانا، به او تقدیم شد. این ترانه در آن زمان تبدیل به پرفروش ترین تک آهنگ در تمام تاریخ کشور انگلستان شد!


21) مرلین در سراسر زندگیش سگ های زیادی داشت.

او در تمام طول زندگی کوتاهش دارای سگ های زیادی بود. از جمله یکی از سگ های او سگی بود که فرانک سیناترا این سگ را به او داده بود و نام او "ماف" بود. ماف مخفف کلمه Mafia Honey بود که به معنی "عزیر مافیا" می باشد.


22) مرلین مونرو تنها یک خانه داشت که همان خانه ای بود که در آن درگذشت.

مرلین مونرو از ابتدای عمرش تا حدود 1 سال قبل از مرگش هرگز خانه ای نداشت. او وقتی که ازدواج کرده بود در خانه شوهرانش زندگی می کرد و به طور کلی دارایی های ناچیزی داشت. تنها بعد از طلاق گرفتن از آرتور میلر بود که او توانست با پولی که از طلاق از آرتور میلر بدست آورده بود برای خودش یک خانه بخرد. هنگامی که در سال 1962 در سن 36 سالگی درگذشت، کل دارایی های او چیزی حدود 1.6 میلیون دلار بودند. او این دارایی ها را قبل از مرگش این گونه تقسیم کرده بود:

- 75 درصد از دارایی ها به موسسه بازیگری لی استراسبرگ می رسید.

- 25 درصد از دارایی هایش به روانشناسش می رسید.

او همچنین یک مبلغی را هم به صورت ماهیانه برای مادرش می فرستاد (مبلغی حدود 5000 دلار). مادر مرلین مونرو سالها بعد از مرگ مرلین مونرو زندگی کرد.


23) مرلین مونرو به سیاه پوستان و سفیدپوستان به یک چشم نگاه می کرد!

در سال های دهه 1950 میلادی در کشور آمریکا یک تبعیض نژادی شدیدی علیه سیاه پوستان وجود داشت به طوری که بسیاری از مردم فکر می کردند که آنها حتی نباید از ساده ترین حقوق شهروندی برخوردار باشند. این در صورتی است که مرلین مونرو چنین نبود. او همیشه سعی می کرد تا سیاه پوستان را هم مانند سفیدپوستان نگاه کند و احساس کند که آنها هم مانند سفیدپوستان دارای حقوقی یکسان می باشند. از جمله داستان هایی که ثابت می کند مرلین مونرو نسبت به سیاه پوستان هم دید یکسان با سفیدپوستان داشت؛ داستان خواننده ای به نام الا فیتزجرالد است. این خواننده یک خانم سیاه پوست بود که صدای بسیار زیبایی داشت و مهارت های خوانندگی او بسیار بالا بودند. ولی به دلیل وجود تبعیض نژادی و جو آن زمان، مدیران کلوبی که این خواننده در آن می خواند؛ او را به دلیل اینکه سیاه پوست بود از کار اخراج کردند و گفتند که دیگر حق ندارد آنجا بخواند. مرلین مونرو که قبلا با این خواننده دوست بود؛ نزد مدیران رفت و با آنها صحبت کرد و به آنها گفت که در صورتی که دوباره الا را به کار برگردانند؛ برای مدت یک هفته، حاضر می شود که خودش بلیط ردیف اول آنجا را بخرد و در آنجا بنشیند. مدیران این کلوپ شبانه که می دانستند که آمدن مرلین مونرو در آنجا چقدر برایشان سودمند است؛ با پیشنهاد او موافقت کردند و الا فیتزجرالد را دوباره سر کار برگرداندند. بعدها الا فیتزجرالد خودش تبدیل به یکی از خواننده های بسیار مشهور زمان خودش شد و این موفقیت را مدیون تلاش هایی می دید که مرلین مونرو برایش انجام داده است.


24) درباره مرگ مرلین مونرو هنوز هم گمانه زنی ها بسیار است!

با اینکه پنجاه و هشت سال از مرگ این ستاره درخشان سینما می گذرد، ولی هنوز هم درباره مرگ او سوالات زیادی وجود دارد. داستان از این قرار است که صبح روز پنجم آگوست سال 1962 جسد مرلین مونرو را در خانه اش واقع در برنتوود در لس آنجلس پیدا کردند. بعد از آزمایش هایی که انجام شد تشخیص دادند که به احتمال زیاد علت مرگ "خودکشی احتمالی" توسط قرص های خواب آور می باشد. ولی از همان زمان گمانه زنی ها برای اینکه مرلین مونرو خودکشی کرده است شدت گرفت. آنها برای خودشان دلایل کاملا منطقی داشتند. به عنوان مثال آخرین افرادی که با مرلین مونرو قبل از اینکه خودکشی کند صحبت کرده بودند؛ افرادی بودند که می گفتند حالش کاملا خوب است و هیچ مشکلی ندارد. آنها می گفتند که فردی که در چنین وضعیتی قرار دارد احتمال اینکه بخواهد خودکشی کند خیلی کم است. همچنین از زمانی که برای جان اف کندی ترانه تولدت مبارک بخواند، شایعاتی مبنی بر اینکه میان این دو یک رابطه احساسی و عاطفی بوجود آمده است دیده می شود بنابراین عده ای از دوستان او می گفتند که به احتمال زیاد به دلیل اینکه اسراری مربوط به کندی ها را می دانسته است به قتل رسیده است. همچنین شایعات دیگری نیز حاکی از اینکه مرلین مونرو با برادر جان اف کندی، یعنی رابرت کندی رابطه پنهانی برقرار کرده بوده وجود داشت. آنها می گفتند که مرلین آنها را تهدید کرده است که اسرار آنها را برملا می سازد و آنها برای اینکه اسرارشان فاش نشود مجبور به کشتن او شده اند. این نظریات مرتبط با مرگ مرلین مونرو از روز اول مرگش تا به امروز ادامه پیدا کرده است و هنوز هیچ کس نتوانسته است این موضوع را کشف کند که مرلین مونرو حقیقتا چگونه کشته شده است. این شایعات مخصوصا زمانی تشدید شد که ورونیکا هملت که خودش هم یک هنرپیشه بود در سال 1972 خانه مرلین مونرو را خرید. در این سال او ادعا کرد که در خانه شنودهای قوی پیدا کرده است. بعدها تایید شد که این وسایل متعلق به سازمان های FBI و سازمان CIA بوده اند و مشخص شد که آنها در خانه مرلین مونرو شنودهای قوی کار گذاشته بودند.


25) مارلون براندو فکر می کرد که مرلین مونرو به قتل رسیده است.

مارلون براندو یکی از افرادی بود که شدیدا اعتقاد داشت که مرلین مونرو فردی بود که امکان نداشت که هرگز دست به اقدامی مانند خودکشی بزند. او بر این باور بود که مرلین مونرو توانایی های باورنکردنی در زمینه هنرپیشگی داشت و اینکه بخواهد خودکشی کرده باشد چیزی کاملا دور از واقعیت است. او بر این اعتقاد بود که مرلین مونرو حتما به قتل رسیده است.